چراتمام دلایل بیمیلی جنسی درخانمهارابه وضعیت جسمی وروانی خانمهاربط میدهید چرایکی از دلایل را نفرت ازهمسر و زندگی اجباری به دلیل وجود فرزندنمیدانید؟
v بی میلی جنسی چه در زنان و چه در مردان دلایل متعدد و البته پیچیده ای دارد و شاید به جرات بتوان گفت که این دلایل با یکدیگر عجین هستند. مجموعه ای از دلایل پزشکی، روانی، ذهنی و بین فردی می توانند منجر به بی میلی جنسی در زنان و مردان گردند. در پاسخ به این سوال باید بیان داشت که چنین ادعایی که بی میلی جنسی صرفا دلایل جسمانی و روانی دارد، کاملا غیر علمی و مردود است و هیچ فرد متخصصی و با دانشی چنین ادعایی نمی تواند داشته باشد، چرا که کاملا محرز است یکی از مهمتری دلایل بی میلی جنسی چه در مردان و چه در زنان می تواند مربوط به مشکلات ارتباطی و عاطفی زوجین، فقدان علاقه زوجین به یکدیگر و همین مساله زندگی اجباری باشد که ما از آن ها به عنوان مشکلات بین فردی یاد می کنیم یعنی هر چیزی که در رابطه بین زوجین وجود داشته باشد می تواند در این مساله تاثیر گذار باشد، وقتی مسائل کم اهمیت تری نظیر نوع پوشش زوجین، فضا و شرایط محیطی نظیر رنگ، وجود سروصدا و … می تواند در رابطه جنسی تاثیربگذارد، قطعا مشکل ارتباطی و عاطفی زوجین نیز می تواند در این مساله تاثیرگذار باشد.
مدت۹ ماه هست همسرم میل به برقراری جنسی ندارد.هروقت پیشنهادبرقراری رابطه میدهم، ردمیکند. میگوید متنفرم.قبلااین جوری نبودخیلی هم همدیگردوستداریم.لطفاراهنمایی کنید
vبه طور کلی بی میلی جنسی مساله ای چند بعدی بوده و در شکل گیری آن عوامل مختلفی دخالت دارند. وضعیت سلامت عمومی فرد،وجود بیماری های روانی نظیر افسردگی،وضعیت هورمون های جنسی،استرسورهای زندگی،نارسایی درغدددرونریز،بیماریهای عروقی و حتی مصرف دارو و تاثیرات جانبی آن ها از جمله عوامل بسیار موثر در شکل دادن به این اختلال هستند. بنابراین شناخت دلایل این مساله می تواند به ارائه برنامه های راهبردی برای رفع آن بسیار موثر باشد. تنفر و انزجاری که در اینجا یاد شده است نیز می تواند به دلایل مختلفی ایجاد شده باشد و البته تاثیر عمیقی هم روی روابط جنسی زوجین می گذارد. همانطور که بیان شد، مهمترین مساله شناخت دلایل می باشد و صرف دوست داشتن یکدیگر به تنهایی نمی تواند منجر به داشتن یک رابطه جنسی موفق باشد. پیشنهاد می گردد جهت بررسی مساله به یک متخصص سلامت جنسی مراجعه شود.
ﻣﻦﻣﺎﻣﺎﻫﺴﺘﻢﻭﻣﻄﺐﺩﺍﺭﻡ.ﺩﺭﺳﺎﻟﻬﺎﯼﺍﺧﯿﺮﺗﻌﺪﺍﺩﻣﺮﺍﺟﻌﺎﻥﺧﺎﻧﻢﮐﻪﺍﺯﮐﻢﺑﻮﺩﻥﻣﯿﻞﺟﻨﺴﯽﺷﻮﻫﺮﺷﺎﻥﮔﻠﻪﺩﺍﺭﻧﺪﺑﺴﯿﺎﺭﺯﯾﺎﺩﺷﺪﻩ.ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥﻣﺸﮑﻞﺧﻮﺩﺭﺍﻧﻤﯽﭘﺬﯾﺮﻧﺪﻭﺩﺭﺭﻭﻧﺪﺩﺭﻣﺎﻥﻫﻤﮑﺎﺭﯼﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎﺑﻌﻀﯽﻭﻗﺘﻬﺎﺩﺍﺭﻭﻫﺎ ،ﺑﯽﺍﺛﺮاست ﯾﺎﺍﺛﺮﻣﻮﻗﺖﺩﺍرند.ﻟﻄﻔﺎﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﻨﺴﯽﺑﻪ ﺍﯾﻦﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯾﺪ
vدر مورد این مساله قبلا در این نشریه مباحث متعددی مطرح شده است که ذیلا بخشی از آن ذکر می گردد:
اصولا داشتن فعالیت جنسی چه در زنان و چه در مردان امری چند بعدی بوده و عوامل مختلفی نظیر همسر(شریک جنسی)، شرایطی که رابطه در ان اتفاق می افتد و عوامل فردی می توانند در شکل گیری آن مداخله داشته باشند. بنابراین پرداختن به هر مساله ای در این ارتباط از قبیل میل جنسی، برانگیختگی، ارگاسم و … باید از دیدگاه عوامل فردی، بین فردی، روانشناختی، پزشکی، محیطی و… بررسی گردد.
این مساله که چرا برخی مردان تمایلی به نزدیکی با همسرشان ندارند، امری کاملا طبیعی بوده و ممکن است عوامل متعددی در آن نقش داشته باشند. نکته مهم در تبیین چگونگی این مساله، دانستن این موضوع است که چنین مساله ای در چه شرایطی اتفاق می افتد؟ آیا در همان سال های اولیه زندگی مشترک بی میلی وجود دارد؟ آیا تحت شرایط زمانی و مکانی خاصی این مساله شکل می گیرد؟ آیا ممکن است بی میلی تحت تاثیر مسائل دیگری باشد؟ و سوالات متعدد دیگری که لازم است به دقت بررسی گردند.
اغلب افراد میل جنسی را به معنای شهوت، هوس و هوای نفسانی درنظر می گیرند.اگرچه این اصطلاحات می توانند تاحدی احساسات مربوط به میل جنسی را توصیف کنند، اما اصطلاح میل جنسی تا حدی پیچیده تر می باشد.
میل جنسی یک مرحله روانشناختی بوده که طی آن، فرد تمایل به خیال پردازی، یا داشتن فعالیت جنسی با فرد دیگری دارد. مشکلات مرتبط با میل جنسی زمانی مطرح می شوند که افراد فقدان میل جنسی یا میل جنسی پایین را تجربه کنند، درحالیکه سایر افراد میل جنسی بالا یا دائمی دارند. میل جنسی بسیار بالا یا بسیار پایین می تواند برای افرادی که این مشکلات را تجربه می کنند ، ناراحت کننده و آزارنده باشدو طبیعی است که همسران این افراد هم در ناراحتی به سر ببرند. میل جنسی پایین به عنوان یک بدکارکردی درنظر گرفته می شود درحالیکه میل جنسی بسیار بالا اغلب به عنوان اعتیاد جنسی درنظرگرفته می شود. مشکلات مرتبط با میل جنسی چه در مردان و چه در زنان با توجه به مسائلی از قبیل فقدان رغبت و شهوت و فقدان اشتیاق و میل در ارتباط با شرایطی از قبیل خیال پردازی های جنسی، یا داشتن رابطه جنسی تعریف می شود. بی میلی جنسی به دو نوع بی میلی جنسی موقعیتی و بی میلی جنسی فراگیر تقسیم می شود. زمانیکه فرد نسبت به همسرش در شرایط خاصی(مثلا در محیط خانه بی میل است، ولی در مسافرت و خارج از خانه میل وجود دارد) میل جنسی ندارد، از نوع موقعیتی است و زمانیکه در هر شرایطی بی میلی وجود نداشته باشد از نوع فراگیراست.
بسیاری از زوجین در شرایط نامناسبی با هم رابطه جنسی برقرار می کنند،؛ آن ها اغلب به دلیل مشغله های کاری خستگی جسمانی و روانی، نگرانی های شغلی و خانوادگی آمادگی لازم برای داشتن رابطه جنسی را نداشته ولی بنا به دلایلی (مانند فشار همسر، نشان علاقه و احترام به همسر، تصور اینکه انجام وظیفه می کنند) اقدام به برقراری رابطه جنسی می کنند و طبیعی است که رابطه جنسی موفقیت آمیزی نداشته باشند. چنین شرایطی عموما باعث کاهش میل جنسی در هر دو جنس می گردد. این مساله زمانی حاد می شود که مدت زمان بیشتری از ازدواج گذشته باشد و مسائل دیگری نظیر نگهداری از فرزندان، عادی شدن روابط، الگوهای جنسی روزمره و تکراری نیز به ان اضافه می گردد.
علاوه براین ممکن است روابط زناشویی و عاطفی زوجین دچار مشکل باشد، تعارضات زناشویی و نبود عشق و علاقه به یکدیگر می تواند میل جنسی را را کاهش دهد. ممکن است علیرغم وجود عشق و علاقه بین زوجین، یکی از ان ها نسبت به دیگری جذابیت جنسی نداشته باشد و نتواند با وی ارتباط برقرار کند، علاوه بر این ممکن است زوجین به دلیل فقدان مهارت های عاطفی و جنسی نتوانند به شکل مناسب نیازها و خواسته های یکدیگر را درک کرده و آن ها را ارضاء نمایند. در مواردی اتفاق می افتد که مرد نسبت به همسر خود احساس خاصی دارد و همسرش وی را یاد فرد مهم در زندگی مانند مادر و یا دیگری می اندازد، این مساله باعث می شود مرد میل جنسی نسبت به همسرش را از دست بدهد جون وی را یاد فرد خاصی می اندازد، پاکدامنی و پرهیزکاری زن دلیل دیگری است که باعث می شود مرد نخواهد با وی ارتباط برقرار کند و این مساله لزوما به معنای نداشتن میل جنسی نیست.
وجود مشکلات روانشناختی نظیر اضطراب و بویژه افسردگی (هم خود اختلال و هم مصرف داروهای ضدافسردگی بویژه SSRI’s) می توانند موجب کاهش میل جنسی گردند. بعلاوه طرز تفکر و نگرش های فرد تاثیر بسزایی در عدم تمایل به داشتن رابطه جنسی دارد. بسیاری از زنان و مردان رابطه جنسی را صرفا وسیله ای برای تداوم نسل می دانند و معتقدند داشتن رابطه جنسی با هدفی غیر از این گناه محسوب می گردد، بنابراین طبیعی است که برای داشتن رابطه جنسی اقدام نکنند. از طرفی نوع نگرش فرد نسبت به عملکردش نیز می تواند موجب کاهش میل جنسی گردد. برای مثال مردانی که تصور می کنند در هرشرایطی باید آمادگی برقراری رابطه را داشته باشند ولی در عمل با شکست مواجه می شوند، ممکن است نسبت به توانمندی خود شک کرده و عزت نفس جنسی شان کاهش یابد و دیگر میلی به داشتن رابطه نداشته باشند.
وجود مشکلات جنسی دیگر نظیر بدکارکردی نعوظ و انزال زودرس در مردان و نگرش های منفی که فرد نسبت به عملکرد جنسی خود پیدا می کند (به عنوان پیامد مشکلات جنسی) و حتی مشکلات جنسی زن نظیر خشکی واژن و درد و… باعث می گردد میل به رابطه جنسی کاهش پیدا کنند. ترس از تکرار شکست و عدم موفقیت رابطه جنسی، ترس از اینکه مرد نتواند همسر خود را ارضاء کند، ترس از اینکه برقراری رابطه جنسی موجب آزار و اذیت همسر (به دلیل درد ناشی از مقاربت) همگی می توانند باعث گردند رابطه جنسی کاهش پیدا کند.
علاوه بر مشکلات روانشناختی و جنسی، وجود مشکلات جسمانی نظیر سرطان سبب تعدیل میل جنسی میشوند و بیماریهای قلبیعروقی، فشارخون بالا، کلسترول بالا و دیابت هم با کاهش جریان خون به ناحیه تناسلی میل جنسی را کاهش میدهند. اختلالات تیروئیدی و تومورهای غده هیپوفیز هم ممکن است سبب کاهش میل جنسی شوند.
مردانی که سطح تستوسترون در آنها پایین تر از سطح نرمال است نیز کاهش میل جنسی را تجربه می کنند. چند دلیل احتمالی برای کاهش سطح تستوسترون وجود دارد که با آزمایشهای پزشکی و تستهای آزمایشگاهی مشخص می شود. تاثیر پایین بودن سطح هورمون در زنان هنوز چندان روشن نیست. ممکن است سطح پایین هورمون در زنان علت پایین بودن سطح میل جنسی باشد. اما در مردان پایین بودن سطح هورمون تستوسترون همیشه با کاهش میل جنسی همراه است. افزایش پرولاکتین واشکالات تیروییدی مخصوصا کم کاری ان نیز در کاهش میل جنسی موثراست.
مصرف برخی داروها نظیر داروهای ضدافسردگی(بویژه SSRI’s) و داروهای ضد فشارخون و یا داروهای ضدریزش مو می توانند کاهش میل جنسی را به دنبال داشته باشند.
در کنار عوامل روانشناختی، پزشکی و عوامل فردی، عوامل بین فردی و روابط عاطفی زوجین نیز در این امر نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. نوع روابط حاکم در تعیین این مساله که زوجین چگونه با مشکلات مختلف خود کنار می ایند تعیین کننده است. وجود علاقه عشق نسبت به یکدیگر، درک متقابل از نیازها و خواسته های یکدیگر، درک شرایط خاص زمانی و مکانی که زوجین در آن به سر می برند عوامل موثری هستند که می توانند میل جنسی را تحت تاثیر قراردهند. البته باید خاطر نشان ساخت وجود عشق و علاقه صرفا برای داشتن میل جنسی کافی نیست و زوجین باید نسبت به یکدیگر جذابیت جنسی نیز داشته باشند، بتوانند شرایط یکدیگر را درک نموده و مدام یکدیگر را برای داشتن رابطه جنسی تحت فشار قرارندهند. هدف از داشتن رابطه جنسی کسب لذت زوجین است،بنابراین باید در این ارتباط با یکدیگر توافق داشته باشند. وجود تعارضات زناشویی، عدم توافق و سازگاری بین زوجین، روابط بین فردی آسیب دیده، عدم اعتماد و احترام ، وجود احساس خشم و نفرت بین زوجین، عدم توجه به نیازهای یکدیگر و.. موجب کاهش میل جنسی و کاهش رضایتمندی جنسی می گردد.
کاهش میل جنسی بهطور ناگهانی بهوجود نمیآید و پروسهای تدریجی دارد؛ میتوان گفت اگر فردی در طی ۱ سال گذشته، چندین ماه تمایلی به نزدیکی نداشته دچار کاهش میل جنسی شده است. البته تکرر فعالیت جنسی بهترین راه بررسی میل جنسی نیست چون حرارت رابطه همسران به مرور کاهش مییابد و زوجین برای جذاب ماندن در نظر یکدیگر باید تلاش کنند. میتوانید بری یافتن علایم هشدار دهنده پرسشهای زیر را از خودتان بپرسید
· در خانه فقط در هنگام خواب به فکر نزدیکی میافتید
· نزدیکی احساس ارتباط و اشتراک را به شما نمیدهد
· یکی از شما همیشه آغازگر و همیشه تحت فشار است
· نزدیکی یک فعالیت معمولی و مکانیکی شده است
· هرگز در مورد همسرتان تفکرات جنسی ندارید
· نهایتا ۱-۲ بار در ماه نزیکی دارید
اگر اکثر این عبارات در مورد شما صادق است احتمال دارد تا مدتی نه چندان دور دچار کاهش میل جنسی شوید.
مهمترین نکته ای که در درمان مشکلات جنسی باید در نظر داشت شناخت دقیق عوامل ایجاد کننده مشکل و جوانب مختلف ان است تا بتوان برنامه ریزی درمانی و آموزشی لازم را ارائه داد. به همین منظور پیشنهاد می گردد مراجعه به متخصص برای انجام ارزیابی های دقیق و ارائه درمان موثر بهترین راه حل درمانی برای افراد دارای مشکل است. با این حال بسته نوع مشکلات ایجاد کننده درمان ها نیز متفاوت خواهند شد. باید در نظر داشت درمان بی میلی جنسی یا هر نوع مشکل جنسی دیگر تا زمانیکه عوامل دیگر نظیر تعارضات زناشویی، مشکلات روانشناختی، مشکلات ارتباطی، مشکلات پزشکی و … حل نشده اند کاری بی فایده است.در درمان مشکلات جنسی باید ابتدا عوامل ایجاد کننده جانبی را درمان شوند، آنگاه می توان به حل موثر مشکلات جنسی افراد پرداخت.
زوجینی که مشکلات جنسی شان به دلیل تعارضات زناشویی یا فقدان عشق دو طرفه است، ممکن است بتوانند از زوج درمانی برای رفع مشکلات شان بهره ببرند. زوج درمانی معمولا برای زوجینی که حدودا ۵ سال از زمان شروع مشکلاتشان میگذرد، مفید است.
اگر بی میلی جنسی ناشی از فقدان جذابیت جنسی همسر است، باید رویکردی های مبتنی بر تغییرات امکان پذیر ظاهری همسر اتخاذ گردد، لازم است زوجین با یکدیگر توافق نموده و تغییرات ظاهری که می تواند جذابیت جنسی را ایجاد کند، در صورت امکان ایجاد شوند. برای پیشگیری از هر نوع رنجشی لازم است این مساله با دقت و با نظارت متخصص صورت پذیرد.
چنانچه الگوهای روابط جنسی زوجین، الگوهای تکراری و بدون تغییر باشند، لازم است رویکرد مبتنی بر ایجاد تغییر در الگوهای رفتارجنسی اتخاذ شود. البته این تغییرات، زمانی امکان پذیر هستند که زوجین میل بالایی به ایجاد بهبودی در روابط بین فردی خود داشته و در مورد روش های جدید فعالیت جنسی با یکدیگر به توافق رسیده باشند.
مردانی که سطوح پائینی از تستسترون دارند، دچار مشکلاتی در ارتباط با کاهش میل جنسی می شوند. تعیین سطح تستسترون و درمان آن باید توسط پزشک متخصص صورت گیرد. هنگام اضافه نمودن تستسترون، باید به سن و وضعیت سلامت مردان توجه خاصی مبذول گردد. برای مثال در مردانی که سرطان پروستات دارند، اضافه نمودن تستسترون می تواند پیشرفت سرطان را باعث گردد. با این حال اضافه نمودن تستسترون در مورد اکثر مردانی که سطوح پایینی از آن را دارند، بی خطر است. اضافه کردن تستسترون می تواند از طریق مصرف قرص، تزریق و یا ژل باشد. اضافه کردن تستسترون معمولا افزایش میل جنسی را به دنبال خواهد داشت.
به همین ترتیب با مشخص شدن علل مشکلات می توان برنامه های درمانی مناسب را طراحی نموده و اجرا کرد. البته پرداختن به این امور باید با نظارت متخصص همراه باشد.
|قبلتولدپسرمشهوتو میلجنسیهمسرمخوببود و بهموقعبهارگاسم میرسید. ولی الانبعدازیکسالو نیماز تولد فرزندم، همسرمخیلیدیرو حتیبهارگاسم نمیرسدآیاشیردادنبچهمیتوانددراینموردموثر باشد؟
vبه طور کلی دوران بارداری، زایمان و مسائل بعد از زایمان به دلیل تغییرات هورمونی و شرایط خاص زن در زمان بارداری و بعد از آن، در کاهش میل جنسی، برانگیختگی و ارگاسم تاثیر می گذارند، اما این تاثیرات معمولا و به طور استاندارد حدودا ۴ تا ۶ هفته و به گفته برخی از متخصصین ۵ تا ۷ هفته بعد از زایمان رفع می گردند. هرچند این مدت زمان، ممکن است در برخی زنان طولانی تر نیز گردد. چنین شرایطی قطعا باعث کاهش میلی جنسی و فقدان روابط جنسی زوجین می گردد. اما اگر بخواهیم بی میلی جنسی و فقدان تجربه ارگاسم برای مدت زمانی نزدیک به یکسال و نیم را به مسائل مربوط به زایمان بدانیم، غیرطبیعی خواهد بود. در این جا باید به دنبال بررسی مسائل دیگری بود؛خستگی، صرف انرژی برای نگهداری از بچه، رفع خواسته های بچه، بی خوابی و بهم خوردن برنامه ریزی های مختلف زندگی به دلیل نگهداری از بچه و مراقبت از وی، ممکن است تا ماه ها بعد، باعث ایجاد مشکلاتی در این زمینه شود، زنان کمتر به داشتن روابط جنسی اهمیت دهند، کمتر به نیازهای جنسی همسر خود توجه کنند، فعالیت جنسی محدودتر شود، فراوانی کاهش یابد و به همین دلایل لذت جنسی و تجربه ارگاسم کاهش یابد. به این مسائل عدم همکاری مرد با زن در نگهداری از فرزند، توقعات غیرمنطقی مرد از زن، شرایط خاص خانوادگی (مهمانی های خانوادگی)، وظایف خانه داری، حضور فرزند دیگر در منزل و… را نیز اضافه کنید. در ارتباط با مسائل مرتبط با سلامت جنسی، شناخت دلایل شکل گیری مشکلات از اهیمت بسیار زیادی برای ارائه راهکار درمانی برخوردار است، بنابراین توصیه می گردد، در صورتیکه این مساله هر دو نفر زوجین را نگران کرده است برای انجام ارزیابی ها و شناخت دلایل مشکلات به متخصصین این حوزه مراجعه نمایند.
سلام بنده ۳۷ساله هستم قبل از ازدواج با کسی ارتباط نداشتم اما همواره در ذهنم چند نفری نقش بسته بودند بعیبارتی ترواره یا الگوی جنسی داشتم وقتی با همسرم ازدواج کردم فکر کردم ایشان هم مثل انهاست ولی متفاوت بود و الآن نسبت همسرم به شدت بی میلم وسواسی جنسی و اضطراب هم دارم اما با این وجود عاشق همسرم هستم ایشان شاید زیباترین دختر در شهرمان باشد اما برای من جذابیت جنسی ندارد تمام ویژگیهاش در حد عالی است و نمیتونم طلاقش بدم چه کنم؟فقط همین یک موضوع که البته مهمترین چیز است در زندگی کم داریم ولی مگر میشه رنگ پوست ایشان عوض بشه تا من تحریکات داشته باشم؟بنظر شما امیدی هست یا باید بی خیال بشم لازم به ذکر است من در بیرون از خانه هیچگونه کم میلی ندارم .
با سلام مشکل بنظر میرسد درسلامت روان شماست به روانپزشک حضورامراجعه فرمایید.