پرسش : با همه اینکه خیلی به اصول و اعتقادات فرهنگی و قیود معتقد و مکلف هستم .اما میل شدید جنسی و رقبت بیش از حد معمول به رابطی جنسی باعث شده در عین رابط زیاد با همسر به فیلمهای سکس علاقه زیاد داشته باشم ودچار زود انزالی نیز میباشم و همچین در ارتباطات اجتماعی معمول با دیگر زنان بیشتر فکرم مشغول مسئله جنسی و اندام آنها باشد .و همین امر بیشتر باعث آزاربنده شده است آیا بنده بیمار هستم .و درمان ونوع متخصصی که باید مراجعه کنم.
پاسخ : میل جنسی یک مرحله روانشناختی بوده که طی آن، فرد تمایل به خیال پردازی، … یا داشتن فعالیت جنسی با فرد دیگری دارد. مشکلات مرتبط با میل جنسی زمانی مطرح می شوند که افراد فقدان میل جنسی یا میل جنسی پایین را تجربه کنند، یا میل شدیدی و غیرمعمولی برای رابطه جنسی داشته باشند. میل جنسی بسیار بالا یا بسیار پایین می تواند برای افرادی که این مشکلات را تجربه می کنند، ناراحت کننده و آزار دهنده باشد. داشتن میل جنسی بالا به خودی خود یک اختلال محسوب نمی شود، اما اگر این بالابودن به شکلی غیرطبیعی باشد به گونه ای که عملکرد فرد در حیطه های مختلف زندگی را با اختلال مواجه کند، به عنوان نوعی بدکارکردی در میل جنسی شناخته می شود و از آن به عنوان Hypersexuality یاد می گردد. آمار دقیقی در مورد شیوع این اختلال در دسترس نیست. میل جنسی بالا می تواند به عنوان یک اختلال مستقل شناخته شود یا به عنوان اختلالی ناشی از وجود یک اختلال یا شرایط خاص دیگر؛ برای مثال اختلال دو قطبی یا تاثیرات جانبی داروهایی نظیر داروهای مورد استفاده برای پارکینسون. علائم این اختلال شباهت زیادی به اعتیاد جنسی و وسواس جنسی دارد. آنچه که در سوال مطرح شده است در بررسی اولیه می تواند علائمی از هر ۳ مورد را در خود داشته باشد؛ به همین جهت انجام ارزیابی های تخصصی برای شناخت دقیق جوانب مشکل ضروری به نظر می رسد. اما مطرح شدن بحث زودانزالی می تواند یکی از مهمترین علائم مشخصه اختلال میل جنسی بالا باشد. علل شیوع این اختلال هنوز به طور دقیق شناخته نشده اند؛ برخی از متخصصین معتقدند که تغییرات شیمیایی و فیزیولوژیکی که باعث اختلال زوال عقل می شوند در ایجاد این مشکل دخیل هستند، با این حال عوامل روانشناختی این تبیین را پیچیده تر می کنند. آسیب مغزی به لوب پیشانی/گیجگاهی که مسئول تنظیم لیبیدو می باشد می تواند باعث افزایش رفتارهای پرخاشگرانه،تغییرات شخصیتی و رفتارهای نامناسب اجتماعی نظیر ابراز میل جنسی شدید باشد، تغییرات پیش از عادات ماهیانه در زنان و همچنین تغییرات هورمونی در دوران کودکی (عمدتا آندروژن) از جمله دلایل فیزیولوژیکی دیگر برای شکل گیری این اختلال هستند. تغییراتی که اختلال مانیا در مغز ایجاد می کند، تاثیرات جانبی آگونیست های دوپامین با بروز رفتارهای این چنینی ارتباط دارند.
علائم نسبتا زیادی برای این اختلال وجود دارند؛ با این حال این علائم از فردی به دیگری متفاوت هستند؛ برای مثال ممکن است فردی روابط عاطفی و جنسی متعددی خارج از روابط زناشویی داشته باشد و دیگری خودارضایی های متعددی داشته باشد. عمده این علائم هم در اختلال میل جنسی شدید دیده می شوند و هم در اعتیاد جنسی و البته برخی نیز وسواس های جنسی:خود ارضایی های متعدد همراه با تماشای عکس ها و فیلم هایی با محتوی جنسی، داشتن افکار وسواسی جنسی نسبت به اطرافیان در محیط خانواده یا محیط اجتماعی، تخصیص مدت زمان معنی داری برای طرحریزی روابط جنسی، اختصاص مدت زمان زیادی به تماشای فیلم، عکس، مجلات و وب سایت هایی با محتوی جنسی، داشتن گفتگوهای جنسی به صورت ویدویی یا صوتی با افراد دیگر در گروه های اینترنتی، داشتن روابط متعدد خارج از روابط زناشویی، ضعیف شدن روابط عاطفی با همسر، داشتن روابط جنسی متعدد یا همسر بویژه روابط ناایمن، پرداختن به رفتارهای جنسی متعدد که اغلب مغایر با ارزش ها و باورهای فردی است،داشتن رفتارها و افکار وسواسی جنسی در مورد همسر/شریک اصلی (مانند میل با تماشای همسر هنگام استحمام و گاها اقدام به خودارضایی/داشتن خشونت جنسی و رفتارهای پرخاشگرانه جنسی هنگام رابطه جنسی)، وجود علائم انحرافات جنسی نظیر سادیسم،مازوخیسم، تماشاگری جنسی و…
علائمی که مورد اشاره قرار گرفت اغلب در اعتیاد جنسی و اختلال میل جنسی بالا مشهود هستند و همانطور که اشاره شده با علائم وسواس جنسی نیز مشابهت هایی دارند. آنچه که در سوال اصلی مطرح شده است علائمی مشابه با آنچه که بیان شد را در خود جای داده است، بنابراین می توان نتیجه گرفت که فرد ممکن است علائمی از یک اختلال را دارا باشد، اما لازم برای تعیین دقیق تر مشکل، شناسایی بیشتر و بهتر جوانب مساله از متخصصین حوزه سلامت جنسی کمک گرفته و فرد مورد ارزیابی دقیقی قرار گیرد. نوع درمان بستگی زیادی به نوع تشخیص متخصصین دارد، هرچند که باید عنوان کرد برای اختلالات و مشکلات نامبرده عمده درمان ها مشابه هستند،با این حال اولین حرکت بررسی مشکل و سپس تعیین نوع درمان می باشد. بررسی سلامت روان فرد امری تعیین کننده در نوع درمان و اتخاذ رویکردهای درمانی برای فرد دارد، اما به طور کلی دارودرمانی (استفاده از داروهای ضدافسردگی، داروهای ضدآندروژن)، تلاش برای ثبات خلقیات چه به صورت دارودرمانی یا رواندرمانی، دارودرمانی یا درمان های رفتاری برای علائم وسواس، روان درمانی انفرادی، زوج درمانی برای بهبود روابط عاطفی زوجین و در نهایت حمایت های خانوادگی و عاطفی می توانند در این زمینه کمک کننده باشند.