ارتباطات و رفتار جراتمندانه
برقراری ارتباط: ما همیشه مشغول برقراری ارتباط هستیم، وقتی حرف می زنیم، وقتی نگاه می کنیم و در هر حرکتی که انجام می دهیم. ارتباط برقرار کردن به ظاهر کار آسانی است اما واقعیت این است که به ندرت کسی را می بینیم که به شیوه کاملا درستی ارتباط برقرار کند. همه ما می توانیم در شیوه ارتباطمان با شریکمان تغییراتی ایجاد کنیم و آن را بهبود بخشیم، چه شش هفته از این ارتباط گذشته باشد چه شش سال.
داشتن ارتباط بهتر به این معنی نیست که دیگر هیچ مشکلی در کار نخواهد بود یا همیشه و در مورد همه چی توافق کامل وجود خواهد داشت. برقراری ارتباط به شیوهای موثر، به ما این توانائی را میدهد تا هنگام مواجهه با مشکلات، مجهزتر باشیم. و اگر ما دارای مشکلاتی به لحاظ جنسی باشیم، بهبود در روابطمان می تواند کمک موثری برای حل این مشکلات نیز باشد.
روابط ما زمانی خیلی موثر و مفید خواهد بود که یادبگیریم به خودمان و دیگران احترام بگذاریم. این موضوع یکی از اولین قوانین در داشتن رفتار جراتمندانه است. گاها جراتمندی با رفتار پرخاشگرانه اشتباه گرفته میشود،که معمولا به خاطر عدم فهم درست این موضوع باشد. جرات مندی معمولا بدین معناست:« روی حق شخصی خود ایستادن و بیان افکار، احساسات و عقاید خود به طرزی روشن و مناسب، بدون اینکه دیگران را تحقیر و سرزنش کرده و یا با خشونت قصد سلطهجویی داشته باشیم».
آنچه به عنوان رفتار جرات مندانه در نظر گرفته میشود؟
رفتار جرات مندانه شامل عقاید و باورهای معین و مشخص مربوط خود و دیگران میباشد مانند:
- من به خودم احترام میگذارم، اینکه من کیهستم و چه باید انجام دهم.
- من به دیگران و انچه که مربوط به آنان است، احترام میگذارم.
- من مسئول تمام احساسات و رفتارهای خود هستم.
- میدانم که در برابر دیگران،مسئولیتهای دارم،اما این موضوع بدان معنا نیست که من مسئول آنها هستم.
- به خودم اجازه می دهم که از طریق تقسیم کردن موفقیتهایم با دیگران، از آنها لذت ببرم و تلاش کنم به دیگران نیز کمک کنم تا موفقیت را تجربه کنند.
- به خودم اجازه میدهم که اشتباه کنم، چون من کامل نیستم. گاهی اشتباه کردن، به معنای نرمال بودن یک انسان است.
- مرزهای بین آنچه که انجام میدهم و آنچه انجام نمی دهم را مشخص میکنم.
- به خودم اجازه می دهم که تغییر کنم. دیگران هم میتوانند خودشان را تغییر دهند.
- اگر نمیخواهم کاری را انجام دهم،خیلی راحت بگویم نه. اگر نخواهم،دلیلی ندارد، برای نه گفتنم ، دلیلی بیاورم. و اگر قرارباشد از دیگران کاری بخواهم،آنها نیز می توانند همانند من، در صورتیکه بخواهند بگویند نه.
- من نباید سریعا به دیگران پاسخ دهم و یا درخواستی از آنها داشته باشم. میتواند بگویید «اجازه دهین تا اخر هفته به این موضوع فکر کنم».
اگر احساس میکنید، برخی از این قوانین برای شما سخت هستند، به دنبال افراد و یا منابعی باشید که بتوانند در این زمینه به شما کمک کنند.
چگونه در ارتباط رفتار جراتمندانه داشته باشیم ؟
روابط صمیمی باید جائی باشد که افراد درگیر در رابطه، به اندازه ای احساس ایمنی داشته باشند که بتوانند افکار، احساسات، امیدها، رویاها و ترسهایشان را با یکدیگر در میان بگذارند. زوج هائی که ارتباط سالمی دارند می توانند عشق، توجه و احترام را به هم منتقل کنند، حتی وقتی در مورد مسئله ای اختلاف نظر دارند. این یعنی آن ها به آن چه دیگری می گوید و شیوه ای که حرفش را می زند توجه می کنند. در ضمن هر کدام از طرفین به تاثیر رفتار و سخنانش بر دیگری آگاه است، یعنی هر لحظه می اندیشد ” آیا ممکن است با زدن این حرف یا انجام این رفتار باعث شوم او احساس بدی داشته باشد ؟ ”
به عنوان یک قاعده کلی، همه ما هنگامی که این دو شرط در رابطه برقرار باشد احساس خوبی خواهیم داشت :
- احساس کنیم که می توانیم به صورت کامل و روشن، افکار و احساساتمان را با دیگری در میان بگذاریم.
- احساس کنیم که طرف مقابلمان، واقعا به حرف های ما گوش می دهد و تلاش می کند آن ها را درک کند.
وقتی چنین شرایطی در رابطه ای حاکم باشد، کیفیت آن افزایش پیدا می کند، در نتیجه در صورت وجود مشکلاتی در رابطه جنسی، رابطه جنسی هم بهبود قابل توجهی می یابد. در ادامه راهکارهائی را ارائه می کنیم که می تواند رابطه شما را با همسرتان بهبود ببخشد.
گوش دادن
گوش دادن بخش مهمی از ارتباط است و نیازمند تلاش انرژی است. گوش دادن به معنای صرفا شنیدن حرف های طرف مقابل نیست بلکه به معنای درک آنچه طرف مقابل میگوید است. یعنی یابد افکار ، احساسات و پیام های پنهان در این حرف ها را شنید و درک کرد. برای این کار لازم است کاملا به حرف هائی که زده می شود دقت کنید، هم چنین به لحن صدا و زبان بدن. اغلب ما،به جای اینکه به صحبتهای طرف مقابلمان گوش دهیم، وقتمان را به این سپری میکنیم که چه جوابی به طرف مقابلمان بدهیم. در ضمن این موضوع، بسیار مهم است که فرضیات خود را کنار گذاشته و مطمئن شوید واقعا چه منظوری در پس این حرف ها نهفته است. چنان چه مطمئن نیستید ذهن خوانی نکنید یا شتاب زده نتیجه نگیرید. با جملاتی که با “منظورت این است که ..” یا ” تو سعی داری بگی که ..” منظور او را برای خود روشن کنید.
بگذارید همسرتان احساساتش را بیان کند
بدون این که حالت دفاعی بگیرید، یا مشاجره کنید اجازه بدهید تا همسرتان احساساتش را حتی اگر حاکی از خشم و رنجش اوست بیان کند. چون این احساسات واقعیت دارند، چه بیان شوند چه نشوند. احترام گذاشتن به احساسات طرف مقابل در رابطه بسیار اهمیت دارد. به جای این که با قضاوت، خشم یا کنایه راه بحث کردن را ببندید از همسرتان بخواهید تا در مورد افکار و احساساتش بیشتر برای شما توضیح بدهد. احساسات منفی که بیان نشوند رشد می کنند و رابطه را ویران می کنند.
احساسات خودتان را بیان کنید
رابطه شما نباید جائی برای حدس زدن باشد. افکار، احساسات و نقطه نظرها باید روشن و واضح بیان شوند. این اشتباه است که فکر کنید : “اگر مرا دوست داشت می فهمید من چه می خواهم” اگر درخواستی دارید بهتر است به صورت مستقیم آن را بیان کنید تا این که انتظار بکشید تا همسرتان آن را حدس زده و انجام دهد. این کار باعث ایجاد احساس ناکامی می شود. بسیار مفید خواهد بود که در جملاتتان از ضمیر “من” استفاده کنید. من احساس می کنم که ..
مثلا این دو جمله را با هم مقایسه کنید :
- وقتی شب دیر به خانه می آئی و خبر نمی دهی من نگران و مضطرب می شوم. این طور مواقع من احساس می کنم که شاید اتفاق بدی برای تو افتاده باشد.
- تو همیشه دیر می کنی. تو خیلی خودخواهی که حتی به من خبر نمی دهی. تو هیچ اهمیتی به احساسات من نمی دهی.
جمله دوم احتمالا شما را تخلیه می کند و بعد از آن احساس بهتری خواهید داشت اما آیا در انتها به آن چه می خواهید دست خواهید یافت ؟ جملاتی که در آن ها بیشتر از ضمیر من استفاده می شود به همسرتان بهتر نشان می دهد که شما چه احساسی دارید. اما در مقابل جملاتی که در آن ها بیشتر از ضمیر تو استفاده شده در همسرتان حالت دفاعی ایجاد می کنند و احتمالا باعث خواهند شد بر مواضع خود بیشتر از پیش هم پافشاری کند.
فرمولی که برای جملاتی که ضمیر من دارند وجود دارد به این صورت است :
- احساسات را بیان کنند ( من مضطرب هستم، من ناراحت هستم)
- رفتار را توصیف کنند
- دلایل را توضیح دهند ( برای این که من نگران می شوم که اتفاقی برایت افتاده باشد)
مثال های بیشتر :
- وقتی از والدینم انتقاد می کنی من ناراحت می شوم، چون خانواده ام برای من ارزش زیادی دارند.
- وقتی به خرید می روی و پول زیادی را صرف بازی های کامپیوتری می کنی من احساس نگرانی می کنم چون فکر می کنم به مشکل مالی برخورد خواهیم کرد.
- وقتی تو به رابطه جنسی علاقه نشان نمی دهی من احساس درماندگی می کنم چون فکر می کنم دیگر برای تو جذاب نیستم.
اگر شما با این گونه ابراز احساسات آشنائی ندارید، می توانید قبل از در میان گذاشتن آن ها با همسرتان با استفاده از همین فرمول احساسات خود را بنویسید.
امر و نهی نکنید
اشتباه رایجی که در اکثر روابط مشاهده می شود این است که افراد با لحنی که پدر و مادر در رابطه با فرزند خود به کار می برند با همسر خود ارتباط برقرار می کنند. سعی کنید مثل دو فرد بالغ با هم بحث کنید و از امر و نهی کردن خوددرای کنید. امر و نهی کردن حتی کیفیت رابطه جنسی را هم مختل می کند.
تبادل نظر کنید
تبادل نظر کردن مساوی با کوتاه آمدن نیست. در مواردی که هر کدام از شما خواست متفاوتی دارید، بهتر است روی راه حلی به توافق برسید که رضایت هر دوی شما را تا حدی جلب کند. ولی اگر خواست های شما کاملا متضاد هستند مثلا یکی سفید را دوست دارد و دیگری سیاه، خاکستری را انتخاب نکنید چون این خواست هیچ کدام از شما نیست. یک روز سیاه و یک روز سفید را انتخاب کنید تا هر دوی شما به خواست خود رسیده باشید. مثلا اگر یکی از شما دوست دارد تعطیلات را با خانواده و در جمع بگذراند و دیگری تعطیلاتی دو نفره را ترجیح می دهد، تعطیلات یک سال را با خانواده و سال بعد را دو نفره بگذرانید.
مثبت باشید
سعی کنید در کلام خود از عبارات مثبت بیشتر استفاده کنید. سعی کنید به کارهای مثبت همسرتان توجه کنید و از آن ها تقدیر کنید. بسیاری از اوقات ما از چیزهائی که دوست داریم انتقاد میکنیم اما در مقابل کار های مثبت را در نظر نمی گیریم. اما در نظر داشته باشید که مثبت بودن، شما را به هدف هایتان خیلی نزدیک تر می کند تا انتقاد کردن و ناراضی بودن.
چگونه همسر خود را در ۱۰ دقیقه بهتر بشناسیم ؟
گاهی ما فکر می کنیم چون با همسر خود زیاد صحبت می کنیم رابطه موثری با او داریم، اما آیا واقعا می دانیم او به چه چیزی فکر می کند و چه حسی دارد؟ خیلی از ما به دلیل مشغله هائی که داریم مثل شغل، تحصیل یا فرزندانمان به اندازه کافی وقت برای گوش دادن به حرف های همسرمان که مهم ترین شخص زندگی مان است، صرف نمی کنیم. این موضوع بسیار مهم است که زمانی را به این کار اختصاص دهیم و در این زمان تمام توجهمان را به او معطوف کنیم. تمرینی که در ادامه می آید این کار را به شما آموزش می دهد. در هفته حداقل ۳ بار یا بیشتر ( بنا به نظر درمانگرتان) این تمرین را انجام دهید. بر روی زمان های مناسب، از قبل به توافق برسید و آن ها را یادداشت کنید تا فراموش نشوند.
شما به موارد زیر احتیاج خواهید داشت :
- ۲۰ دقیقه زمان
- محیط ساکتی که برای مدتی کسی مزاحم شما نشود
- ساعتی که با آن حساب زمان را نگه دارید
- جسمی که بتوانید آن را در دست بگیرید، فرقی نمی کند چه چیزی باشد!
این تمرین به این شیوه انجام می شود که یکی از دو طرف، شیء ای که به آن اشاره کردیم را در دست می گیرد و به این صورت نشان می دهد که زمان او شروع شده است. سپس به مدت ۱۰ دقیقه در حالی که آن شیء را در دست گرفتهاید، صحبت می کند. او می داند که می تواند این ۱۰ دقیقه را از هر چه دوست دارد صحبت کند بدون این که کسی صحبت او را قطع کند. هر چقدر محتوای این صحبت ها شخصی تر باشد بهتر است، مثلا می تواند از شعری که شنیده و دوست داشته است حرف بزند. یا می تواند از مسائلی که در رابطه هست و او را ناراحت می کند صحبت کند، ولی نباید جلسه تبدیل به فرصتی برای غر زدن شود. چون استفاده زیاد از عبارات منفی باعث می شود طرف مقابل علاقه خود را به گوش دادن از دست بدهد. سعی کنید در زمان خود از راه کارهائی که در بالا ارائه دادیم استفاده کنید، مثلا در جملات خود ضمیر من را زیاد به کار ببرید و مثبت باشید. اگر زمان زیاد آوردید ایرادی ندارد ولی باید صبر کنید تا ۱۰ دقیقه تمام شود. طرف مقابل، این ده دقیقه را فقط گوش می دهد و مداخله نمی کند و میان حرف های همسرش نمی پرد. تنها استثناء زمانی است که متوجه معنی حرف های همسرتان نمی شوید، در این صورت می توانید از او بخواهید که آن چه گفت را دوباره تکرار کند. سعی کنید تماس چشمی زیادی برقرار کنید و سر خود را به معنی موافقت تکان دهید و حالتی پذیرا و مثبت داشته باشید. ( اخم نکنید، دست به سینه نباشید و به طور کلی حالت دفاعی نداشته باشید) وقتی نوبت حرف زدن همسرتان می شود شیء ای که در دست داشتید را به او بدهید. معنی این کار این است که اکنون نوبت شماست که حرف بزنید و او فقط گوش خواهد داد. مهم است که وقتی نوبت نفر دوم می شود تمام وقت را به جواب دادن به حرف های نفر اول اختصاص ندهد بلکه حرف هائی که خودش دوست دارد بزند. باید طوری صحبت کند که انگار نفر اول است. در پایان این ۱۰ دقیقه با حالتی دوستانه از هم جدا شوید و هر کدام به کار جداگانه ای بپردازید تا فرصت فکر کردن به حرف های همسرتان را پیدا کنید. در فرصت بعدی که خواستید این تمرین را انجام دهید فردی که بار اول،در ابتدا صحبت کرده بود این بار به عنوان نفر دوم، صحبت می کند. وقتی این کار را برای بارهای اول انجام می دهید احتمالا وسوسه خواهید شد بعد از این ۲۰ دقیقه در مورد آن چه گفته شد بحث کنید تا برای حرف های خود استدلال بیاورید یا در مورد همسرتان قضاوت کنید، ولی این کار را نکنید. از قبل با هم به توافق برسید که تا ساعت ها یا حتی بیشتر، بعد از این تمرین، در مورد آن چه گذشت صحبت نخواهید کرد. هدف از این تمرین این است که به حرف های همسرتان با دقت و توجه گوش دهید نه این که با او بحث کنید.
اگر این تمرین را انجام دادید و احساس کردید به بیشتر از ۱۰ دقیقه زمان احتیاج دارید می توانید آن را ماکسیمم تا ۳۰ دقیقه افزایش دهید. اما این موضوع نیز باید با توافق دو طرفه باشد.