درمانهای شناختی
شناخت درمانگران، عوامل اصلی و کنترلکننده رفتار آدمی را فرآیندهای شناختی میدانند. روشها و فنونی که شناخت درمانگران به کار میبرند، مبتنی بر این است که اولا انسانها بر حسب ادراکات خود از رویدادها و اشیا واکنش نشان میدهند و ثانیا اختلالات رفتاری از شناختهای نادرست آدمی سرچشمه میگیرد. تمام روشها و فنون شناخته به دنبال دستیابی به این موضوع هستند که بازسازی شناختی رخ دهد: یعنی ایجاد تغییر در الگوهای فکری نادرست فرد و تبدیل آن به الگوهای فکری منطقی و سازگارانه. دیدگاه شناختی با تصمیم این بحث به مقوله رفتار بهنجار بیان میکند که احساسات و رفتارهای نابهنجار محصول شناختها هستند و شناختها واسطهای بین رفتار و احساسات هستند. بنابراین درمان متمرکز بر شناخت است و شناخت شامل ادراکات و تفسیرها، طرحوارههای رفتاری، ارزشها و اعتقادات و پندارهاست. ویژگی اصلی رویکردهای شناخت درمانی عبارتند از: ۱) کوتاه مدت هستند ۲) ساختار و نظامدار هستند و برای هر اختلالی درمانی دارند ۳) درمانگران بخش قابل توجهی از وقت خود را صرف تحقیق در مورد رویکرد خویش نموده و به لحاظ تجربی رویکرد خود را کارآمد نشان میدهند(سمپل و همکاران، ۲۰۰۵، سادوک ، سادوک و رویز، ۲۰۰۹، بک و نیومن ، ۲۰۰۵، بک، فریمن و دیویس ، ۲۰۰۵، سیکلوند، راین و دیاموند ، ۲۰۰۵).