خانواده-درمانی‌های-استراتژیک،-سیستم


خانواده درمانی‌های استراتژیک، سیستمی و متمرکز بر راه‌حل

خانواده درمانی‌های استراتژیک، سیستمی و متمرکز بر راه‌حل، روش مدار و کوتاه‌مدت هستند. درمان‌های استراتژیک، سیستمی و متمرکز بر راه‌حل مرهون کار میلتون اریکسون است. هدف وی در درمان ایجاد تغییر بود. وی به استفاده از منابع خود مراجعان و طراحی استراتژی خاص برای هر مشکل خاص معتقد بود. اریکسون با مراجعانش کار می‌کرد تا به آنها کمک کند که برای کمک به خود فعال شوند. وی این کار را از طریق ارائه دستورالعمل‌ها و پیشنهادات غیرمستقیم به آنها انجام می‌داد. مادامی که از اقدام‌های مراجعان نتایج سودمندی حاصل می‌شد، وی به کسب بصیرت افراد بی‌توجهی نمی‌‌کرد.
خانواده درمانی‌های استراتژیک، سیستمی و متمرکز بر راه‌حل، از میراث مشترکی برخوردارند. زیرا همه آنها عقاید اریکسون را کسب کرده و برخی از روش‌های وی را به کار می‌برند، مثل ملاقات با خانواده‌ها در یک دور زمانی محدود، با این وجود از یکدیگر متمایزند. نوع اول خانواده درمانی استراتژیک محصول مطالعات بیستون در دهه ۱۹۵۰ است. از فعال‌ترین حامیان جدید این رویکرد، واتسلاویک و ویکلند هستند. سایر افراد عبارتند از: هافمن، پن، رابکین. نوع دوم خانواده درمانی استراتژیک در واشنگتن ایجاد شد. مشهورترین درمانگران آن هیلی و کلومدنز هستند.
خانواده درمانی سیستمی توسط گروه میلان به وجود آمد. برخی از آنها، پالاتزولی، لویجی، بوسکولو، سگچین و پراتا هستند.
خانواده درمانی متمرکز بر راه‌حل، شیزر و همکاران به وجود آمد. مدافعان حاضر آن عبارتند از: اهانلون، هادسون، دیویس، گورمن و بودمن. مایکل و ایپستون نیز نوعی از رویکرد متمرکز بر راه‌حل را به نام برون‌سازی ساختند.
نظریه‌پردازان مهم این رویکردها عبارتند از:
رویکردهای استراتژیک: هیلی، کلومادنز، اریکسون، واتزلاویج، ویکلند و فیش.
رویکردهای سیستمی: پالاتزولی، بوسکلو، سگچین، پاتا، تام، هافمن، پاپ، سیورستین، پن، رابکین، برگمن، اسلوزکی و کوین.
رویکردهای متمرکز بر راه‌حل: شیزر، برگ، اهانلون، واینر- دیویس.
در این رویکردها اعتقاد براین است که افراد و خانواده‌ها می‌توانند به سرعت تغییر کنند. درمان باید ساده و عملی باشد. تمرکز روی تغییر رفتارهای مرضی و قواعد ساخت است. گاهی اوقات ممکن است نیاز باشد که خانواده‌ها برای تغییر به سختی کار کنند و از فنونی از قبیل: به فعل درآمدن، مراوده‌های خانوادگی، تجربیات شاق، اضداد، وانمودسازی و مراسم تشریفات استفاده کنند. در سایر موارد، تمرکز روی استثنائاتی برای راه‌حل‌های ناکارآمد و فرضی و تغییرات جزئی می‌تواند در خانواده تفاوت ایجاد کند.
درمانگر در قبال غلبه بر مقاومت خانواده و طراحی راهبردهایی برای حل مشکلاتی که جدید هستند، مسوول است. یک راه برای غلبه بر مقاومت، پذیرش مثبت هر آنچه که در خانواده مشکل ایجاد می‌‌کند، می‌باشد.
درمانگر در داشتن مسوولیت برای موفقیت در درمان خیلی شبیه به پزشک است. درمانگر باید از قبل برنامه‌ریزی کند. راهبردهایی را برای تغییر خانواده‌ها تدوین کند.
کانون درمان روی حل مشکلات موجود، پیدا کردن راه‌حل‌ها و ایجاد تغییر است. اهداف رفتاری قابل تعریف هدف قرار داده می‌شوند. بینش به حداقل می‌رسد. آنچه که مشکل نیست نادیده گرفته می‌شود.
باز تعبیر، استفاده از دستورالعمل‌ها، استفاده از اضداد، شکستن بازی‌های کثیف، ترویج تغییرات مرتبه دوم، کمرنگ کردن تعبیر و تفسیر، تعیین تکالیف شاق، تعیین کردن تشریفات، استفاده از تیم‌ها، تکیه بر فرایند سوالات حلقوی، تمرکز روی راه‌حل‌های فرضی فنون اصلی مورد استفاده در این رویکردها هستند(بارکر، ترجمه زهره و محسن دهقان، ۱۳۷۵، گلدنبرگ و گلنبرگ، ترجمه براواتی و همکاران، ۱۳۸۸، گلادینگ، ترجمه بهرامی و همکاران، ۱۳۸۶، مینوچین و فیشمن، ترجمه بهاری و سیا، ۱۳۸۴) ..