۱-کودکان عقب مانده ذهنی از چه زمانی میل جنسی وحتی اندام های خود را می شناسند؟
۲-چطور می شود میل جنسی آن ها را کنترل کرد؟
۳-رفتار والدین و حتی طرز لباش پوشیدن ان ها چقدر در بروز این حس می تواند اثر گذار باشد؟
۴-آیا تماشای تلویزیون و صحنه های تحریک کننده آن ها را آزار خواهد داد؟
۵-بهترین راه حل برای کنترل این مسئله چیست؟
مطالعات بسیار اندکی در حوزه رفتار جنسی در افراد عقب مانده ذهنی و یا افرادی که دارای مشکلات رشدی و تحولی هستند، صورت گرفته است. فقدان دانش کافی در این زمینه باعث شده است که ارائه پاسخ روشن و دقیق به این قبیل سوالات بسیار دشوار باشد. بسیاری از رفتارهای جنسی حتی در کودکان عادی نیز به عنوان رفتار جنسی در معنای واقعی در نظر گرفته نمی شوند و اغلب این رفتارها را به عنوان کنجکاوی در نظر می گیرند. این مساله به طبع برای کودکان عقب مانده ذهنی با ناتوانی هایی ذهنی خاص و شدید، حتی در سنین بالاتر نیز مصداق پیدا می کند. با این حال حتی کودکان عقب مانده ذهنی، کودکان دارای مشکلاتی نظیر اوتیسم و سندرم داون نیز دارای رشد و تحول جنسی همانند سایر کودکان عادی هستند. اندام ها و هورمون های جنسی آنان به مانند سایر کودکان رشد می کند و آنها نیز احساسات جنسی را تجربه می کنند و نیاز به صمیمیت و عاطفه دارند. آنچه که در این قبیل کودکان ذکر می شود همیشه با احتمال همراه خواهد بود. برای مثال برای کودکان عادی در سنین یک الی دو سالگی شناخت نواحی لذت بخش صورت می گیرد، تماس های فیزیکی صمیمانه تری با مراقبین و اطرافیان خود خواهند. این مساله در کودکان عقب مانده ذهنی و یا دارای مشکلات رشدی و تحولی هم ممکن است صدق پیدا کند، اما ارزیابی های و مطالعات در این زمینه بسیار اندک هستند و به طور قطع نمی توان در این مورد اظهار نظر کرد. با این حال همانطور که بیان شد به لحاظ تغییرات فیزیولوژیکی، این کودکان همانند کودکان عادی خواهند بود. رفتارهای جنسی افراد عقب مانده و دارای مشکلات رشدی و تحولی در سنین بزرگسالی بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است.
همانور که بیان شد شناخت رفتارهایی که نشان دهنده میل جنسی هدفمند در کودکان باشد، بسیار دشوار است. طبیعتا وقتی شناخت کافی نسبت به این مساله نباشد، نمی توان اظهار نمود که میل جنسی در این کودکان باید کنترل گردد، به هر حال این افراد مانند کودکان عادی دارای امیال و نیازهای جنسی هستند، و رفتار جنسی هم عموما شامل آمیزش جنسی نمی باشد؛ تماس فیزیکی، لمس، در آغوش گرفتن، بوسیدن، محبت کردن و… نیز بخشی از رفتارهای جنسی محسوب می شوند، اینکه آیا باید رفتار و میل جنسی را در این افراد کنترل کرد یا خیر خود جای بحث زیادی دارد. این کودکان حق برخوردرای از آموزش جنسی مناسب و داشتن رفتارهای جنسی مناسب را دارند.
رفتارهای جنسی در افراد عقب مانده ذهنی و کودکان دارای مشکلات رشدی و تحولی عمدتا ماهیتی فیزیولوژیکی دارد، این موضوع بدان معنا نیست که کودکان هیچ نوع درک یا لذتی از رفتار و فعالیت جنسی خود ندارند، بلکه به دلیل عدم حضور توانایی های ذهنی، درک این مساله بسیار دشوار تر خواهد بود، یک کودک عقب مانده ممکن است خودارضایی داشته باشد، از آن لذت ببرد ولی ماهیت فعالیت خود را نداند، رفتارهای جنسی آنان نسبت افراد عادی، بی پروا تر هستند، ممکن است در ملا عام رفتار جنسی خاصی نشان دهند، ممکن است تماس های فیزیکی نامناسبی با جنس مخالف خود داشته باشند و بسیاری از استانداردها و آنچه که به عنوان عرف در این مورد شناخته می شود را رعایت کنند و این مساله به دلیل ضعیف بودن توانایی های ذهنی آنان است. بنابراین شاید بتوان گفت که رفتار و طرز پوشش والدین و یا تماشای صحنه های جنسی از طریق تلویزیون و… ممکن است آن ها را تحت تاثیر قراردهد و اقدام به انجام رفتاری مشابه بدون قصد داشته باشند، طبیعتا آن ها نیاز جنسی خواهند داشت و به دنبال ارضای ان خواهند بود، ولی رفتار جنسی که منجر به رفع این نیاز گردد در ان ها با جمعیت نرمال فرق دارد. در اندک مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته است حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد افراد عقب مانده و دارای مشکلات رشدی و تحولی مورد مطالعه، رفتارهای جنسی مبتنی بر خودارضایی داشته اند. در این مطالعه محرک های جنسی عمدتا محرک های محیطی و نزدیک بوده اند. نزدیک به ۲۵ درصد افراد مورد مطالعه صرفا با نگاه کردن به مردم دچار برانگیختگی جنسی می شده اند، اما این برانگیختگی یا میل و علاقه جنسی به صورت نرمال همراه نبوده است، یعین برانگیختگی عمدتا فیزیکی بوده است تا ناشی از احساس علاقه و عشق. نکته جالب در این مطالعات این است که افراد عقب مانده یا دارای مشکلات رشدی و تحولی توسط کودکان برانگیخته نمی شدند. بر طبق گزارش والدین این افراد، بچه های آنان از سنین ۹ سالگی تا ۳۹ الگی رفتارهای جنسی نامناسبی از خود نشان می داده اند؛ برای مثال لمس نواحی تناسلی در حضور عموم، تماس با جنس مخالف به شکل نامناسب، در آوردن لباس و حتی خودارضایی در مقابل دیگران. بسیاری از این رفتارها همانطور که بیان شد با نیت و قصد قبلی صورت نمی گیرد، اما رفتارهای غیرنرمال تلقی می شوند. در ارتباط با این کودکان صرنظر از اینکه این کودکان دارای نیازهای جنسی هستند و صرفنظر از آرا و عقاید موافقان و مخالفان با این موضوع که آیا چنین کودکانی باید رفتارهای جنسی خاص داشته باشند و یا آن ها را کنترل کرد، باید عنوان نمود این کودکان نیز نیاز به آموزش دارند، و لازم با برنامه ریزی آموزشی مناسب، فرایند اجتماعی شدن را برای آن ها تسهیل کرد تا بتوانند رفتارهای جنسی مناسب داشته باشند. بهترین برنامه آموزشی برای این قبیل کودکان این است که بتوان مسئولیت پذیری را در آن ها پرروش داد، چنین برنامه ای باید بر مسائلی نظیر آموزش رفتار جنسی مناسب، توانایی تصمیم گیری، بهبود روابط، افزایش مهارت های اجتماعی و افزایش دانش نسبت به ارزش های اجتماعی مبتنی باشد. یک برنامه آموزشی ایده ال باید به کودکان یاد دهد که بتوانند بر بدن خود تمرکز داشته باشند، احساسات و هیجانات خود را بشناسند، و رفتارهایی را انجام دهند که با عرف و ارزش های اجتماعی سازگار باشد، ارائه اطلاعات درباره آمیزش جنسی، و سایر ابعاد رفتار جنسی بزرگسالان و حتی مسائلی نظیر پدر یا مادرشدن و فرزندآوری و تربیت فرزندان نیز می توانند بسیار کمک کننده باشد و این کودکان را مسئولیت پذیر بار بیاورد. البته باید اذعان نمود چنین برنامه ای برای هر فردی با مشکل عقب ماندگی ذهنی کمک کننده نیست و مساله بعدی اینکه باید برای هرفردی با توجه به شرایط وی برنامه ریزی مناسبی انجام گردد. مهمترین مساله و مهمتریم گام در این ارتباط این است که والدین بپذیرند فرزند آن ها حق داشتن رفتارهای جنسی سالم و مناسب را دارد. چنین اموزش های نه تنها کمک می کند فرد در آینده رفتار جنسی مناسبی داشته باشد، بلکه باعث می شود میزان ازار و اذیت جنسی و انحرافات جنسی که نسبت به این کودکان صورت می گیرد نظیر تجاوزات جنسی به این کودکان نیز کاهش پیدا کند.