بدکارکردی ها و مشکلات جنسی: مشکلات مرتبط با میل جنسی- بخش دوم
در مبحث قبلی بدکارکردی ها و مشکلات مرتبط با میل جنسی در زنان مورد بررسی قرار گرفت. در مبحث فعلی تمرکز اصلی بر روی بی میلی جنسی در مردان می باشد.
اصطلاح بی میلی جنسی به فقدان یا کاهش میل جنسی اطلاق می گردد. بیمیلی جنسی ممکن است از ابتدای بلوغ تظاهر کند یا در درازمدت و پس از مدتی طولانی بروز کند. توجه به این موضوع نیز ضروری است که آیا بیمیلی جنسی فقط نسبت به همسر اتفاق افتاده یا فرد نسبت به همه افراد جنس مخالف چنین حسی دارد و اصولا تمایلی به فعالیت های جنسی دیگر ندارد.
اگرچه بی میلی جنسی در زنان نسبت به مردان شایع تر است با این حال مطالعات مختلف نشان میدهند که حدودا ۲۰ مردان از مشکلات مرتبط با بی میلی جنسی رنج می برند. اغلب مردم تصور می کنند میل و رغبت جنسی بخشی از مردانگی و مردن بودن یک مرد است و فقدان یا کاهش آن اغلب منجر به شکل گیری احساسات و هیجانات منفی می گردد. بعلاوه شریک جنسی مردی که بی میلی جنسی دارد ممکن است نگران جذابیت های ظاهری و جنسی خود گردد و علت بی میلی جنسی شریک جنسی خود را در خودش جستجو کند.
میل جنسی یک مرحله روانشناختی بوده که طی آن، فرد تمایل به خیال پردازی، خودارضایی یا داشتن فعالیت جنسی با فرد دیگری دارد. مشکلات مرتبط با میل جنسی زمانی مطرح می شوند که افراد فقدان میل جنسی یا میل جنسی پایین را تجربه کنند، درحالیکه سایر افراد میل جنسی بالا یا دائمی دارند. میل جنسی بسیار بالا یا بسیار پایین می تواند برای افرادی که این مشکلات را تجربه می کنند ، ناراحت کننده و آزارنده باشدو طبیعی است که همسران این افراد هم در ناراحتی به سر ببرند. میل جنسی پایین به عنوان یک بدکارکردی درنظر گرفته می شود درحالیکه میل جنسی بسیار بالا اغلب به عنوان اعتیاد جنسی درنظرگرفته می شود. مشکلات مرتبط با میل جنسی چه در مردان و چه در زنان با توجه به مسائلی از قبیل فقدان رغبت و شهوت و فقدان اشتیاق و میل در ارتباط با شرایطی از قبیل خیال پردازی های جنسی، خود ارضایی و یا داشتن رابطه جنسی تعریف می شود. بی میلی جنسی به دو نوع بی میلی جنسی موقعیتی و بی میلی جنسی فراگیر تقسیم می شود. زمانیکه فرد نسبت به همسرش در شرایط خاصی(مثلا در محیط خانه بی میل است، ولی در مسافرت و خارج از خانه میل وجود دارد) میل جنسی ندارد، از نوع موقعیتی است و زمانیکه در هر شرایطی بی میلی وجود نداشته باشد از نوع فراگیراست.
در اغلب موارد، بیمیلی جنسی یا سردمزاجی در زنان منشا و علت روانی دارد اما ممکن است بر اثر بیماریهای جسمی هم بروز کند. در مردان مبتلا به بیمیلی جنسی، در صورتی که بیماری آشکاری مانند بیماری قلبیعروقی، دردهای مزمن و نظایر آن وجود نداشته باشد، باید غدد جنسی، هیپوفیز و تیروئید از نظر اختلالهای هورمونی احتمالی بررسی شود. همچنین بیمیلی جنسی در مردان به علت بیماریهای روانپزشکی مانند افسردگی و اختلالهای اضطرابی به وفور مشاهده میشود. البته بسیاری ازدلایلی که برای بی میلی جنسی در زنان وجود دارد در مردان نیز با درجات مختلف می تواند وجود داشته باشد.
ممکن است روابط زناشویی و عاطفی زوجین دچار مشکل باشد، تعارضات زناشویی و نبود عشق و علاقه به یکدیگر می تواند میل جنسی را کاهش دهد. ممکن است علیرغم وجود عشق و علاقه بین زوجین، یکی از ان ها نسبت به دیگری جذابیت جنسی نداشته باشد و نتواند با وی ارتباط برقرار کند، علاوه بر این ممکن است زوجین به دلیل فقدان مهارت های عاطفی و جنسی نتوانند به شکل مناسب نیازها و خواسته های یکدیگر را درک کرده و آن ها را ارضاء نمایند. در مواردی اتفاق می افتد که مرد نسبت به همسر خود احساس خاصی دارد و همسرش وی را یاد فرد مهم در زندگی مانند مادر و یا دیگری می اندازد، این مساله باعث می شود مرد میل جنسی نسبت به همسرش را از دست بدهد جون وی را یاد فرد خاصی می اندازد، پاکدامنی و پرهیزکاری زن دلیل دیگری است که باعث می شود مرد نخواهد با وی ارتباط برقرار کند و این مساله لزوما به معنای نداشتن میل جنسی نیست.
وجود مشکلات روانشناختی نظیر اضطراب و بویژه افسردگی (هم خود اختلال و هم مصرف داروهای ضدافسردگی بویژه SSRI’s) می توانند موجب کاهش میل جنسی گردند. بعلاوه طرز تفکر و نگرش های فرد تاثیر بسزایی در عدم تمایل به داشتن رابطه جنسی دارد. بسیاری از زنان و مردان رابطه جنسی را صرفا وسیله ای برای تداوم نسل می دانند و معتقدند داشتن رابطه جنسی با هدفی غیر از این گناه محسوب می گردد، بنابراین طبیعی است که برای داشتن رابطه جنسی اقدام نکنند. از طرفی نوع نگرش فرد نسبت به عملکردش نیز می تواند موجب کاهش میل جنسی گردد. برای مثال مردانی که تصور می کنند در هرشرایطی باید آمادگی برقراری رابطه را داشته باشند ولی در عمل با شکست مواجه می شوند، ممکن است نسبت به توانمندی خود شک کرده و عزت نفس جنسی شان کاهش یابد و دیگر میلی به داشتن رابطه نداشته باشند.
علاوه بر مشکلات روانشناختی و جنسی، وجود مشکلات جسمانی نظیر سرطان سبب تعدیل میل جنسی میشوند و بیماریهای قلبیعروقی، فشارخون بالا، کلسترول بالا و دیابت هم با کاهش جریان خون به ناحیه تناسلی میل جنسی را کاهش میدهند. اختلالات تیروئیدی و تومورهای غده هیپوفیز هم ممکن است سبب کاهش میل جنسی شوند.
مردانی که سطح تستوسترون در آنها پایین تر از سطح نرمال است نیز کاهش میل جنسی را تجربه می کنند. چند دلیل احتمالی برای کاهش سطح تستوسترون وجود دارد که با آزمایشهای پزشکی و تستهای آزمایشگاهی مشخص می شود. تاثیر پایین بودن سطح هورمون در زنان هنوز چندان روشن نیست. ممکن است سطح پایین هورمون در زنان علت پایین بودن سطح میل جنسی باشد. اما در مردان پایین بودن سطح هورمون تستوسترون همیشه با کاهش میل جنسی همراه است. افزایش پرولاکتین واشکالات تیروییدی مخصوصا کم کاری ان نیز در کاهش میل جنسی موثراست.
مصرف برخی داروها نظیر داروهای ضدافسردگی(بویژه SSRI’s) و داروهای ضد فشارخون و یا داروهای ضدریزش مو می توانند کاهش میل جنسی را به دنبال داشته باشند.
در کنار عوامل روانشناختی، پزشکی و عوامل فردی، عوامل بین فردی و روابط عاطفی زوجین نیز در این امر نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. نوع روابط حاکم در تعیین این مساله که زوجین چگونه با مشکلات مختلف خود کنار می ایند تعیین کننده است. وجود علاقه عشق نسبت به یکدیگر، درک متقابل از نیازها و خواسته های یکدیگر، درک شرایط خاص زمانی و مکانی که زوجین در آن به سر می برند عوامل موثری هستند که می توانند میل جنسی را تحت تاثیر قراردهند. البته باید خاطر نشان ساخت وجود عشق و علاقه صرفا برای داشتن میل جنسی کافی نیست و زوجین باید نسبت به یکدیگر جذابیت جنسی نیز داشته باشند، بتوانند شرایط یکدیگر را درک نموده و مدام یکدیگر را برای داشتن رابطه جنسی تحت فشار قرارندهند. هدف از داشتن رابطه جنسی کسب لذت زوجین است،بنابراین باید در این ارتباط با یکدیگر توافق داشته باشند. وجود تعارضات زناشویی، عدم توافق و سازگاری بین زوجین، روابط بین فردی آسیب دیده، عدم اعتماد و احترام ، وجود احساس خشم و نفرت بین زوجین، عدم توجه به نیازهای یکدیگر و.. موجب کاهش میل جنسی و کاهش رضایتمندی جنسی می گردد.
گروه عمدهای از مردان که به علت بیمیلی جنسی به کلینیک مراجعه میکنند، به بیماریهای جسمی یا روانی دچار نیستند و علت بیمیلی جنسی آنها را باید در مسایل دیگری جستوجو کرد. بسیاری از مردانی که با بیمیلی جنسی مراجعه میکنند، وقتی با دقت بیشتری بررسی میشوند، گاه به اختلال جنسی همزمان دیگری مبتلا هستند. بهعنوان نمونه، مردانی که به ناتوانی جنسی و اختلال در نعوظ دچار هستند، در صورتی که برای درمان آن اقدام نکنند، به تدریج میل و رغبت خود را به روابط زناشویی از دست میدهند. وجود مشکلات جنسی دیگر نظیر بدکارکردی نعوظ و انزال زودرس در مردان و نگرش های منفی که فرد نسبت به عملکرد جنسی خود پیدا می کند (به عنوان پیامد مشکلات جنسی) و حتی مشکلات جنسی زن نظیر خشکی واژن و درد و… باعث می گردد میل به رابطه جنسی کاهش پیدا کنند. ترس از تکرار شکست و عدم موفقیت رابطه جنسی، ترس از اینکه مرد نتواند همسر خود را ارضاء کند، ترس از اینکه برقراری رابطه جنسی موجب آزار و اذیت همسر (به دلیل درد ناشی از مقاربت) همگی می توانند باعث گردند رابطه جنسی کاهش پیدا کند.
علل بیمیلی جنسی در مردان هرچه که باشد نیازمند بررسی و درمان بهموقع است. بیمیلیهای جنسی در مردان را به خوبی میتوان با شناسایی و رفع علل زمینهساز آن درمان کرد. نکته مهم در درمان بیمیلی جنسی مردان این است که مبتلایان به این اختلال نباید خودسرانه به دارودرمانی اقدام کنند زیرا علاوه بر عوارضی که اینگونه داروها در صورت مصرف بیرویه دارند، گاه به علت بیتوجهی به منشأ بیمیلی جنسی بیاثر خواهند بود یا بهصورت مقطعی موثر هستند. مهمترین مساله در بحث درمان بی میلی جنسی مشخص منشا دقیق بی میلی جنسی می باشد. طیف گسترده ای از درمان ها نظیر درمان های پزشکی، روان درمانی انفرادی، زوج درمانی، درمان مشکلات جنسی که به صورت همزمان وجود دارند، دارودرمانی و یا ترکیبی از چند مورد از موارد ذکر شده می تواند برای درمان بی میلی جنسی در نظر گرفته شود. انتخاب نوع درمان بستگی کاملی به ارزیابی ها و شناسایی علل بی میلی جنسی می باشد. برای مثال چنانچه مشخص شود تعارضات زناشویی، و مشکلات ارتباطی و عاطفی بین زوجین باعث بی میلی جنسی شده است بهترین رویکرد درمانی زوج درمانی و رفع تعارضات و بهبود روابط عاطفی آنان می باشد.