بیشتر زنان خیابانی، شخصیت مرزی یا نمایشی دارند
یکی از مشکلاتی که متاسفانه در حال حاضر در مورد اختلالات ج ن س ی وجود دارد این است که بیشتر پزشکان از بیماران خود در مورد تاثیر بیماریشان بر مسایل زناشویی سوال نمیکنند.
بیشتر بیماران نیز علاقهای به بازگو کردن این مسایل ندارند؛ حال آنکه ارائه اینگونه اطلاعات به پزشک کمک قابل توجهی به سیر بهتر درمان و حل مشکل بیمار خواهد کرد و چه بسا پیگیری نکردن این مسایل به مشکلات بیشتری در روابط زناشویی منجر شود. اطلاعاتی که در زمینه اختلالات روانی و تاثیر آن بر تواناییهای ج ن س ی داریم، خیلی زیاد نیست و عمدتا مربوط به بیماری افسردگی است. یکی از علامتهای تشخیصی بیماری افسردگی کاهش میل ج ن س ی است. فرد افسرده ممکن است نسبت به هر نوع فعالیتی بیعلاقه و بیانگیزه باشد که البته فعالیت ج ن س ی هم از آن جمله است. برخی دیگر از عوارض افسردگی نیز به صورت ثانویی بروز میکند؛ مانند خستگی، ضعف، مشکلات خواب، خوراک، اشتها و… که همه اینها نهایتا به مشکلات ج ن س ی منجر میشود.
بحثی که در رابطه با خود افسردگی مطرح است، درمانهای مربوط به آن است. درمانها میتواند نتایج متفاوتی در پی داشته باشد. در خیلی از بیماران بعد از اینکه فرآیند درمان پیش رفت، به دلیل اینکه افسردگی بیمار بهبود پیدا میکند، احساس علاقه، میل و لذت ج ن س ی وی نیز برمیگردد اما در برخی دیگر از افراد به دلیل عوارض حاصل از داروها، اختلالات ج ن س ی حاصل میشود. به دلیل فرآیندی که در سیر درمانی بیماریهای روانپزشکی از نظر دارویی وجود دارد و از آنجا که پزشکان تمایل دارند از داروهایی استفاده کنند که روی گیرندههای کمتری تاثیر دارند و عوارض کمتری از خود به جا میگذارند به سمت تجویز این قبیل داروها میروند و از قضا ما بیشترین مشکلات مربوط به اختلالات ج ن س ی ناشی از داروها را در این دسته داروها میبینیم که حتی در برخی از آمارها گفته شده بین ۵۰ تا ۷۰ درصد افرادی که این داروها را استفاده میکنند ممکن است اشکالاتی در میل و ارضای ج ن س ی در آنها ایجاد شود. خوشبختانه در حال حاضر سیر دارویی باز هم جلوتر رفته است و ما داروهایی داریم که عوارض ج ن س ی کمتری را ایجاد میکنند اما به صورت معمول در بازار مصرف نمیشوند. بعضی از آنها نیز هزینههای بالایی دارند و کمتر در دسترس هستند. برخی دیگر هم هنوز به عنوان خط اول درمان در کشور مورد استفاده قرار نمیگیرند.
مشکل اصلی کجاست؟
مشکل اصلی در زمینه اختلالات جنسی، بحث فرهنگی آن است که نه بیمار روی آن را دارد که از پزشکاش در مورد مسایل و مشکلات جنسیاش سوال کند و نه پزشک از وی میپرسد که آیا داروها بر فعالیتهای ج ن س ی بیمار تاثیری دارد یا خیر؟ در این صورت، مثلا یک بیمار افسرده به دلیل اینکه دچار عارضه ج ن س ی ثانویه حاصل از مصرف داروهای ضدافسردگی شده، بدون اینکه پزشک خود را آگاه کند اقدام به ترک خودسرانه داروهایش میکند و چون دارو قطع میشود فعالیت ج ن س ی بهتر میشود اما بیماری افسردگی همچنان سر جای خود باقی است و به سمت مزمن شدن پیش میرود. در صورتی که با چند سوال ساده از پزشک میتوان این مساله را مطرح و راجع به آن صحبت کرد تا با کمک پزشک، مشکل حل شود.
روانپریشی و مشکلات جنسیدر مورد بیماریهای روانپریشی (مانند اسکیزوفرنی) دو بحث وجود دارد. یک بحث خود بیماری است و تئوریای که در این زمینه وجود دارد، این است که ممکن است زمانی که سیستم پاداش در این افراد دچار مشکل میشود، سیستم لذت هم در آنها مختل شده و این افراد در دنیای درون خودشان غرق شوند و تمایل بیرونی نسبت به ایجاد روابط اجتماعی و از جمله رابطه ج ن س ی نداشته باشند. در تحقیقاتی هم که انجام شده کاهش میل ج ن س ی را در بیماران مبتلا به روانپریشی مشاهده کردهاند. بحث دوم داروهایی است که برای درمان این بیماران استفاده میشود و طی مکانیسمی سبب کاهش میل ج ن س ی میشوند. در اینجا نیز بیمار میتواند به همراه همسرش که او نیز از این مساله رنج میبرد به پزشک مراجعه کرده و از پزشک درمانگر خود کمک بگیرد.
دوقطبی و مشکلات جنسی
اگر بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی در مرحله افسردگی باشند، تمام مواردی که در مورد افسردگی گفته شد در مورد آنها هم صادق است اما اگر در فاز مانی(شیدایی) باشند بیشفعالیتی ج ن س ی یکی از علامتهای این بیماری است؛ یعنی فردی که به اصطلاح مانی یا هیپومانی (مانی خفیف) داشته باشد، افزایش میل ج ن س ی پیدا میکند و ممکن است فعالیتهای ج ن س ی متعددی انجام دهد و چون گاهی نسبت به بیماری خود بینشی ندارد، ممکن است رفتارهای ج ن س ی لذتبخش و پرخطری انجام دهد و به تبعات آن فکر نکند اما از آنجا که این بیماران علایمی همچون بیقراری، بیخوابی، پرحرفی، ولخرجی و… دارند، خانوادهها خیلی سریع آنها را نزد پزشک میبرند و درمانها و داروهای مصرفی آن را بهبود میبخشند.
اختلالات شخصیتی و مشکلات جنسی
افرادی که دچار اختلالات شخصیتی میشوند به سه گروه a ،b و c طبقهبندی میشوند. در گروه a (مانند بیماران اسکیزویید، پارانویید) معمولا اختلالات ج ن س ی شبیه بیماران مبتلا به اختلالات روانپریشی است که کاهش میل ج ن س ی دارند؛ روابط اجتماعی مناسبی ندارند و علاقه و انگیزه کمتری هم برای مسایل ج ن س ی از خودشان نشان میدهند اما در گروه b (مانند شخصیتهای ضداجتماعی، شخصیتهای مرزی و شخصیتهای نمایشی) به این شکل نیست و عمده مشکل در این گروه است. در این دسته، افرادی که دچار اختلالات شخصیت مرزی هستند بیش از دیگران دچار مشکل هستند و میل ج ن س ی این دسته افراد علاوه بر اینکه کم است، ممکن است به دلیل ترس از طرد شدن از سمت دیگران تن به روابط ج ن س ی آشوبناکی بدهند و این روابط ج ن س ی میتواند وضعیت این بیماران را در آینده از نظر بیماریهای مقاربتی و دیگر مشکلات بدتر کند. قسمت اعظم اختلالات گروه b را در خیلی از افرادی که در جامعه به عنوان زنان خیابانی از آنها نام برده میشود، پیدا کرد؛ کسانی که واقعا بیمارند و نیاز به درمان دارند و باید برخی خدمات مشاورهای و درمانی به آنها داد تا به آنها کمک کند وضعیت شخصیتی مناسبی پیدا کنند تا به سوی این کارها کشیده نشوند. الزاما خیلی از این افراد از اینکه این قبیل رفتار را داشته باشند لذت هم نمیبرند و حتی ممکن است برایشان دردناک هم باشد.
درواقع بیمارانی که دچار اختلال شخصیت مرزی هستند، پس از اینکه این رفتار از آنها سر زد، احساس گناه میکنند اما این احساس موقتی است و دوباره مرتکب این رفتارها خواهند شد. در این گروه افرادی هم هستند که اختلال شخصیت ضداجتماعی دارند. این افراد ممکن است از دیگران سوءاستفاده ج ن س ی کنند؛ مثلا باندهای فساد تشکیل بدهند یا روابطی داشته باشند که در چارچوب جامعه برای دیگران آسیبهای بسیار فراوانی داشته باشد. ممکن است یک قسمت از کارهایشان این باشد که از طریق این کارها به سود برسند و با سوءاستفاده از دیگران (مانند چاپ عکس و تصاویر مبتذل افراد و شخصیتها) به سود مالی برسند. اینها افرادی هستند که شخصیت ضداجتماعی دارند. این گروه ممکن است از انواع مواد مخدر استفاده کنند و در نتیجه مصرف برخی از مواد ممکن است فعالیت جنسیشان را بیشتر کند، غافل از اینکه به مرور این افراد دچار ناتوانی ج ن س ی شده، میل جنسیشان کمتر میشود و عوارض ثانوی ناشی به مواد مخدر هم پیدا میکنند.
دسته سوم در گروه اختلالات شخصیتی گروه c هستند( مانند کسانی که اختلال شخصیت اجتنابی دارند یا شخصیت وسواسی دارند و مضطرباند) که این دسته هم به دلیل ویژگیهای اضطرابیشان میل ج ن س ی مناسبی ندارند و اکثرا کاهش میل ج ن س ی دارند. اگر بتوان اضطراب این گروه را با دارو یا روشهای غیردارویی کنترل کرد میتوانند میل ج ن س ی بهتری را تجربه کنند و این کمک میکند تا در چارچوب خانواده بتوانند وضعیت مناسبتری داشته باشند.