انسان و رفتار جنسی-۱۶

زندگی و رفتارهای جنسی در دوران بزرگسالی- بخش ۲(سبک های زندگی بزرگسالان)

در مبحث پیشین، انواعی از روابط عاطفی و صمیمانه در زندگی بزرگسالان و نقش این نوع روابط در زندگی جنسی افراد بزرگسال مورد بررسی قرار گرفت، زندگی مجردی و اثرات آن بر سلامت و رفتار جنسی، زندگی بدون ازدواج با شریک عاطفی/جنسی و تاثیر آن بر رفتارهای جنسی شرکای جنسی و درنهایت ازدواج رسمی، تاریخچه آن و اشکال مختلف آن در جوامع فرد گرا و جمع گرا و رفتارهای جنسی متاثر از آن ها بررسی شد.

در جوامع گوناگون انواع مختلفی از ازدواج وجود دارد؛ چند همسری، تک همسری، ازدواج با محارم در برخی جوامع و نظایر آن انواعی از ازدواج هستند که مهمترین عوامل تعیین کننده آن، باورها و ارزش های اجتماعی، خانوادگی و اعتقادی جوامعی هستند که این نوع خاص در آن ها اتفاق می افتد.

سبک رفتاری بزرگسالان چه مبتنی بر زندگی مجردی باشد، چه مبتنی بر زندگی مشترک بدون ازدواج و چه مبتنی بر ازدواج رسمی باشد، تعیین کننده بسیاری از رفتارهای جنسی است و تاثیر بسزایی در کارکردهای جنسی و مهمتر از همه رضایتمندی از زندگی جنسی دارد. این تاثیرات در مبحث فعلی مورد بررسی قرار می گیرد.

چند همسری

چندهمسری شکلی از ازدواج رایج در فرهنگ های جمع گرا می باشد و در جوامعی نظیر خاورمیانه و بخش هایی از آفریقا بسیار دیده می شود. این مساله به شدت متاثر از بافت اجتماعی و عقاید مذهبی فرهنگ ها می باشد. در این جوامع، میزان داریی و توانایی مرد برای اداره کردن زندگی، نقشی تعیین کننده در تعداد همسرانی است که می تواند اختیار کند. در برخی از این جوامع و البته بسته به مقام و شان مرد در جامعه تعداد همسران ممکن است به ۱۳ نفر نیز برسد، هرچند که چنین شکلی از ازدواج چندهمسری کمتر دیده شده است، با این حال شواهدی برای آن در جوامع مذکور وجود دارد. چنین شکلی از ازدواج در جوامع و فرهنگ های جمع گرا (چه در مناطق روستایی و چه در مناطق شهری) به مثابه پوششی برای روابط خارج از روابط زناشویی دیده نگریسته می شود. مردان با دوستان مونث به طور موقت ازدواج کرده و بعد از مدتی و برای ازدواج موقت مجدد با دوستان مونث دیگر خود، از آن ها جدا می شوند. تمایل زنان به داشتن عشق و رضایتمندی جنسی، بدون اینکه مرد زندگی شان، آن را با زن یا زنان دیگری شریک باشد، یکی از مهمترین مسائل و از جمله انگیزه های اولیه ای است که مخالفت با این نوع از ازدواج و ارائه واکنش ها نسبت به آن را موجب شده است. این مساله در جوامع و فرهنگ های جمع گرا، منجر به شکل دادن فرهنگ فردگرایی شده و مخالفت با چنین سبک های سنتی از ازدواج به منظور ارزش قائل شدن برای حق انتخاب و داشتن عشق و رضایتمندی از زندگی زناشویی مستقل و خصوصی، روبه افزایش بوده است. نتایج مطالعاتی که بر روی زنان در خانواده تک همسری و چندهمسری انجام شده است نشان میدهد که چندهمسری تاثیری منفی بر سلامت زنان دارد؛ زنانی که ازدواج چند همسری دارند، میزان بالاتری از افسردگی، اضطراب، مشکل در روابط خانوادگی، عزت نفس پایین تر و رضایت کمتری از ازدواج را نسبت به زنانی که ازدواج تک همسری دارند،گزارش داده اند. مساله ای که مهم است خطر ابتلا به HIV در خانواده هایی است که ازدواج چند همسری دارند.

ازدواج با کودکان

در دنیا، حدودا ۶۰ میلیون دختر زیر ۱۸ سال (که حتی برخی زیر ۸ سال سن دارد)، ازدواج کرده اند.  در نیجریه حدودا ۸۲ درصد از دختران قبل از سن ۱۸ سالگی ازدواج می کنند، در اتیوپی، ۵۰ درصد دختران قبل از ۱۵ سالگی و در نپال حدودا ۷درصد دختران قبل از ۱۰ سالگی. این کودکان دختر متاهل، به اجبار به سکس واداشته می شوند، از هرگونه تحصیلی منع می شوند و خطرات زیادی سلامت جسمانی و روانی آن ها را تهدید می کند؛ آن ها بعد از ازدواج تقریبا شانسی برای داشتن یک زندگی مناسب شغلی و اجتماعی ندارند، به محض ازدواج مجبور به ترک تحصیل شده و درنتیجه پیشرفتی از نظر تحصیلی، شغلی و اجتماعی نخواهند داشت. خطراتی که این کودکان را تهدید می کند بسیار زیاد بوده و معمولا تاثیرات عمیقی در کل گستره زندگی آنان خواهند داشت. دختران جوانی که از نظر جسمانی هنوز به طور کامل به بلوغ نرسیده اند، ممکن است تجربه زایمان داشته باشند، زایمان هایی که میزان مرگ و میر نوزاد یا مادر و یا هردوی آنان، زیاد است. این کودکان معمولا با مردان مسنی ازدواج می کنند که همسران دیگری نیز دارند، مسائل بهداشتی بویژه در حیطه روابط جنسی چندان رعایت نمی شوند، خطر ابتلا به بیماری های مقاربتی بالاست، رفتارهای جنسی با این کودکان خشن است و این مساله زندگی این کودکان را با خطرات جدی تری مواجه می کند. یکی از مهمترین دلایل ازدواج کودکان در سن پایین در جوامع سنتی مشکلات مالی و اقتصادی خانواده مبدا می باشد. ازدواج دختران در سنین پایین بارمالی خانواده مبدا را کاهش می دهد و حتی در مواردی نیز بابت ازدواج دختر، به خانواده مبدا پول داده می شود. با این حال، در برخی جوامع مسائل مالی دلیل ازدواج نیست و حتی در خانواده های متمول نیز چنین ازدواج هایی دیده می شود. ازواج کودکان دختر به هر دلیلی که باشد تاثیرات مخرب بسیاری بر زندگی آنان چه در زمان ازدواج و چه بعد از آن خواهد داشت، این تاثیرات ابعاد گسترده ای از سلامت جسمانی و روانی تا ابعاد عاطفی و روابط بین فردی و نیز زندگی اجتماعی آنان خواهد داشت.

ازدواج تک همسری

مطالعات نشان داده است در ازدواج های تک همسری، میزان بالاتری از روابط متعهدانه مبتنی بر عشق و صمیمیت، رضایت جنسی، مشارکت و تشریک مساعی، و هماهنگی و حمایت در امر فرزندپروری وجود دارد. افرادی که در ازدواج های تک همسری هستند میزان بالاتری از سلامت روان و سلامت جسمانی را نسبت به افراد دیگر گزارش میدهند. میزان مشکلات بهداشتی و بیماری های مقاربتی در بین آنان کمتر بوده و به طور کلی میزان رضایت از زندگی بیشتر و کیفیت زندگی بالاتری را تجربه می کنند. مطالعات نشان داده است افرادی که به این شکل ازدواج می کنند موفقیت های مالی، اجتماعی، تحصیلی بیشتری داشته و برای زندگی خود تلاش بیشتری نشان میدهند. البته این مسائل در همه ازدواج های تک همسری وجود ندارد، این نوع از ازدواج ها نیز دارای مشکلات خاص خود هستند. مهمترین مشکلات در این از ازدواج ها، طلاق و روابط جنسی/عاطفی خارج از روابط زناشویی و نوعی خیانت زناشویی است. این مسائل عمدتا به دلیل افزایش میزان انتظارات و توقعات زوجین از یکدیگر، عدم درک نیازها و خواسته های یکدیگر و برخی چهارچوب های فرهنگی و اجتماعی می باشد. زوجین بویژه در دوره معاصر با عشق و صمیمیت وارد ازدواج می شوند و به دلیل همین عشق و علاقه با طیف وسیعی از نیازها و انتظارات مالی، عاطفی، جنسی، معنوی، اجتماعی، فرزندپروری و… از یکدیگر، زندگی خود را شروع می کنند. در یک مطالعه زمینه یابی، بیش از دوم سوم افرادی که ازدواج کرده بودند، هدف اصلی خود از ازدواج را شادمانی و تکامل متقابل یکدیگر ذکر کرده اند، در واقع انتظار اینکه خود طرف مقابل را خوشبخت کرده و طرف مقابل نیز آنان را خوشبخت نماید. به موازات افزایش انتظارات و توقعات زوجین از یکدیگر، بویژه در جوامع مدرن و معاصر، میزان حمایت اجتماعی از زوجین کاهش پیدا کرده است. خواسته های روبه رشد در ازدواج ها مطابقتی با توانایی های فردی یا اجتماعی برای حمایت از زوجین ندارد و همین مساله منجر به کاهش میزان این حمایت ها شده است. افزایش مشغله های زندگی روزمره، باعث کاهش میزان وقت و انرژی در خانواده شده است و زوجین برای رسیدگی به امور زندگی زناشویی زمان و امکانات لازم در اختیار ندارند، این زوجین معمولا به سختی می توانند برای انجام امور منزل، رسیدگی به امور فرزندان، کمک مالی یا حمایت عاطفی و معنوی، منابع حمایتی خوب و قابل اعتمادی در خارج از خانواده پیدا کنند. بنابراین با وجود اینکه زندگی مشترک به و به اشتراک گذاشتن تجارب زندگی روزمره منجر تکامل و بلوغ زوجین می گردد، چنین مشکلاتی می تواند آن ها را با چالش هایی جدی مواجه کند.

تولد فرزند، چالش هایی معنی داری در زندگی زوجین و میزان خوشبختی و شادمانی اولیه ایجاد می کند. مطالعات نشان داده است در ۴۲ درصد موارد، ازدواج اولین فرزند باعث کاهش رضایتمندی زناشویی زوجین از یکدیگر می گردد و منجر به شکل گیری استرس ها و تعارضات زناشویی. بیش از ۵۰ درصد از زوجینی که تا زه پدر و مادر شده اند سطوح بالایی از استرس و فرسودگی زناشویی را تجربه می کنند. افزایش میزان حمایت عاطفی مردان، تحسین و قدردانی از همسران، و تلاش برای تغییرات مهم و تداوم زندگی عاطفی و رمانتیک همراه با فعالیت های متناسب می تواند این میزان از استرس ها را کاهش دهد. با این حال در برخی موارد زوجین متاثر از این قبیل فشارها (فشارهای مالی، افزایش مسئولیت زندگی، تعارضات زناشویی و…) به روابط عاطفی خارج از روابط زناشویی روی می آورند.

رفتار و رضایت جنسی  در ازدواج

بر طبق مطالعاتی که صورت گرفته است مردان و زنانی که ازدواج می کنند، دامنه وسیع تری از رفتارهای جنسی و لذت و رضایتمندی از روابط و تعاملات جنسی گزارش میدهند. فراوانی و مدت زمان بازی های جنسی و عشقبازی قبل از آمیزش جنسی، افزایش یافته است، و دیدگاه آنان نسبت به عشقبازی قبل از امیزش تغییر کرده و عشقبازی را صرفا آمادگی برای آمیزش جنسی در نظر نمی گیرند، بلکه از آن به عنوان کسب آرامش و ابراز علاقه به یکدیگر یاد می کنند. رفتارهای جنسی از قبیل تحریک دهانی سینه و تحریک دستی نواحی آمیزشی، افزایش در افراد متاهل افزایش پیدا می کند، تمامی این رفتارها دارای فراوانی بالایی در اغلب مراحل رابطه جنسی از عشقبازی تا آمیزش و ارگاسم هستند.

مطالعات نشان میدهد در ازدواج، رضایت جنسی و افزایش کیفیت روابط و عاطفی توام با یکدیگر افزایش قابل توجهی پیدا می کند و این مساله با تعهد، عشق و ثبات در روابط بین فردی همراه است، میزان رضایت از کیفیت روابط عاطفی در ازدواج بیشتر از زمانی است که روابط بین فردی از نوعی دیگر، غیر از ازدواج هستند. نتایج برخی مطالعات نشان میدهد کیفیت رابطه جنسی در ازدواج نسبت به زمان مجردی یا روابط از نوعی دیگر،برای مدت زمان بیشتری حفظ می شود، یعنی زوجین در طول یک دوره زمانی مشخص میزان رضایتمندی بیشتری از کیفیت رابطه جنسی خود گزارش میدهند، در حالیکه در همان دوره زمانی افرادی که مجرد هستند، گزارش کمتری در مورد رضایت از کیفیت رابطه جنسی دارند. این مساله در مورد روابط عاطفی و عاشقانه نیز صدق می کند، بدین معنا که حفظ کیفیت روابط عاشقانه در ازدواج، برای مدت زمان طولانی تری ممکن است.

مطالعات همچنین نشان داده است، افرادی که ازدواج می کنند، میزان بالاتری از بهزیستی روانی/اجتماعی و عزت نفس را گزارش میدهند، این افراد به طور معمول در ابزارهای ارزیابی رضایتمندی از زندگی، نمرات بالاتری کسی می کنند. البته باید اذعان نمود چنین میزان رضایتی از روابط جنسی و عاطفی همیشه و در تمام موارد وجود ندارد، بالطبع این مساله عمدتا در ازدواج های موفق نمود بیشتری پیدا می کند.

مطالعات نشان میدهد زنان و مردان متاهل، به یک میزان از زندگی جنسی و عاطفی خود راضی نیستند. مطالعات نشان داده اند زنان نسبت به شوهرانشان، سطوح پایین تری از رضایتمندی جنسی را گزارش داده اند. دلیل این امر مشخص نیست، اما برخی دو عامل را در این زمینه مهم تلقی می کنند؛ اول، زنان، در روابط جنسی کمتری به ارگاسم میرسند، دربیشتر موارد زنان اصلا به ارگاسم نمی رسند و قبل از اینکه به ارگاسم برسند، شوهرشان به ارگاسم رسیده است و برای ادامه آمیزش توانایی لازم را حداقل برای مدت زمانی ندارد، در نتیجه لذت جنسی کمتری می برند.  دوم، با توجه به اینکه زنان نسبت به مردان، به طور نوعی وقت و انرژی بیشتری در روابط عمومی صرف می کنند، لذا انتظارات بیشتری در روابط بین فردی و کیفیت روابط جنسی شان دارند، انتظاراتی که معمولا توسط شوهرشان برآورده نمی شود. به این عوامل، باید این نکته را نیز اضافه نمود، ارگاسم و تجربه لذت جنسی برای زنان چندبعدی تر از مردان است، زنان حین آمیزش جنسی، تمایل به ابراز و دریافت محبت و عاطفه دارند، هرگونه استرس یا مشغولیت ذهنی، ممکن است آنان را از تجربه ارگاسم بازدارد.

با توجه به آنچه بیان شد، به نظر می رسد، ازدواج بویژه از نوع موفق و رضایتبخش آن، می تواند تاثیرات عمیق و ماندگاری بر کیفیت روابط جنسی، روابط عاطفی و رضایتمندی از زندگی جنسی زوجین و همچنین افزایش بهزیستی و کیفیت زندگی کلی زوجین داشته باشد.

در مباحث بعدی،روابط زناشویی خارج از ازدواج و تاثیر آن بر کیفیت روابط جنسی و زناشویی، عوامل موثر بر پیش بینی رضایت زناشویی و طلاق و اثرات آن بر روابط جنسی و زندگی جنسی در دوران کهنسالی مورد بررسی قرار می گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *